لطف خدا

گنجشکی به خدا گفت؟لانه کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم سر پناه بی کسیم بود طوفان توآن رااز من گرفت!کجای دنیای تورا گرفته بودم؟...خدا درجواب گفت:ماری درراه لانه ات بود تو خواب بودی بادراگفتم لانه ات راواژ گون کند آنگاه تواز کمین مار پر گشودی چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تودور کردم وتو ندانسته به دشمنیم برخواستی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد