-
من، خدا را دارم
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 18:11
خندم می گیرد از تقلایت ای دنیا که چگونه در پی آنی که زمینم بزنی. ای دنیای پر از سراب این را بدان: اگر تمام غم هایت را بر دلم فرو ریزی، هرگز در مقابلت کمر خم نخواهم کرد. اگر تمام دردها و رنج هایت را بر سرم آوری، هرگز در مقابلت زانو نمی زنم. اگر تمام سختی ها را زمینه راهم کنی، هرگز زندگی را در مقابلت نمی بازم. اصلا هر...
-
به تو تنها میگویم که تنهایم
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 17:48
تو ای صفای ضمیرم چرا نمیایی؟ چرا بهانه نگیرم چرا نمیایی؟ دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتی محبت کردم و تنها شدم، وقتی دوست داشتم و تنها ماندم... دانستم; باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید
-
به تو عادت کرده بودم
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 17:20
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو هجرت کرده بودم با گل...
-
داستان کوتاه وجالب عشــق و تــاریخ مصــرف ؟!
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 18:11
بر گرفته از http://zibatarinha03.blogsky.com ا مروز روز دادگاه بود و منصور داشت از همسرش جدا می شد ... منصور با خودش زمزمه کرد ... چه دنیای عجیبی است این دنیای ما ! یک روز بخاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمی شناختم و امروز به خاطر طلاقش خوشحالم. ژاله و منصور 8 سال دوران کودکی رو با هم سپری کرده بودند. آنها همسایه دیوار...
-
??
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 16:44
سلام خوبم ...
-
عشق...
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 15:59
عمیقترین و بهترین تعریف از عشق این است که : عشق زاییده تنهایی است…. و تنهایی نیز زاییده عشق است… تنهایی بدین معنا نیست که یک فرد بیکس باشد …. کسی در پیرامونش نباشد! اگر کسی پیوندی ، کششی ، انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درونش نداشته باشد تنها نیست! برعکس کسی که چنین چنین اتصالی را در درونش احساس میکند… و بعد احساس...
-
اهلی
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 09:53
خیالی نیست ...میان اینـــهمه نا اهلـــــی ... اگر " اهلی " چشمانت شوم ,,که عجیب نیست?!!! .عجیب اینهمه تنهاییست بعد از " اهلی " شدن
-
رویاهای من
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 17:16
آلبوم بسیار زیبای رویاهای من هنر دستان گیلدا نصرتی سبک پیانو زنی Smooth Relaxing آرامش بیابان سبز غروب آفتاب جان مریم رویای من شگفنی ها زیبای جهان
-
کاش می دونستی ؟
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 16:43
کاش می دونستی چقدردلم بهانه ی تورا میگیره هرروز کاش می دونستی چقدردلم هوای با تو بودن کرده کاش می دونستی چقدردلم ازاین روزهای سرد بی توبودن گرفته کاش می دانستی چقدردلم برای ضرب اهنگ قدمهایت گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده کاش می دانستی چقدردلواپس توام کاش می دانستی چقدرتنهام ، چقدرخسته ام وچقدربه حضورسبزت محتاجم...
-
ای شرقی غمگین
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 19:33
ای شرقی غمگین بازم خورشید در اومد کبوتر آفتاب روی بوم تو پر زد بازار چشم تو پر از بوی بهاره بوی گل گندم تو رو به یاد میاره ای شرقی غمگین تو مثل کوه نوری نذار خورشیدمون بمیره تو مثل روز پاکی مثه دریا مغروری نذار خاموشی جون بگیره ای شرقی غمگین وقتی آفتاب تو رو دید تو شهر بارونی بوی عطر تو پیچید شب راهشو گم کرد تو گیسوی...
-
سلام
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 19:14
-
دو تا پنجره ...
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 18:57
دانلود آهنگ توی یک دیوار سنگی دوتا پنجره اسیرن دوتا خسته دوتا تنها یکیشون تو یکیشون من دیوار از سنگ سیاهه سنگ سردو سخت خارا زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما نمیتونیم که بجنبیم زیر سنگینیی دیوار همه ی عشق من و تو قصه است قصه ی دیوار همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو با همین تلخی گذشته شب و روزای من و تو راه دوری بین...
-
واسه تو
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 17:43
-
ساده و بی تکلف می گویم...
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 17:21
ای عشق من چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن. آنروز که مهمان قلبم شدی ، خوب به یاد دارم ، روزی که با خود گُفتم کسی را یافته ام که دیگر از دست نخواهم داد.روزی که امید ها و آرزوهای فراوانی از خاطرم می گذشت..و آنروز که چشمانم با چشمان تو دیدار کرد ، دانستم ، دیر زمانیست که می شناسمت... روزی که...
-
آرامش...
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 06:14
چقدر کم تــــــــوقع شده ام نـه آغوشت را میـــــــــخواهم ! ...... نـه یک بوســــــــــــه ! نـه دیگر بودنت را همین که بیایی از کنارم رد شوی کافیست ...! مــــــرا به آرامش میرساند حتی اصطکاک ســــــــــــایه هایمان....
-
همیشه حال ما اینه ...؟
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 20:56
یه حرفهایی همیشه هست که از عمق نگات پیداست از اون حرف های تلخی که مثل شعر فروغ زیباست از اون حرف ها که یک عمره به گوش ما شده ممنوع از اون حرف های بی پرده شبیه شعری از شاملو از اون حرف ها که می ترسیم از اون حرف ها که باید زد از اون دردل های خوب از اون حرف های خیلی بد نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهونی از اون حرف ها که...
-
سکوت...
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 20:16
سکوت سردفاصله ها تنم را می لرزاند وقتی به نبودنت فکر میکنم میسوزم به یادروزهایی که بودنت را نفهمیدم بیا و مگذار سکوتی تلخ از نیامدنت بندبندحصار دل رابه اسارت خویش دراورد ومرور خاطرات گذشته ام دل را سرزنش کند ...
-
اون دوتا مست چشات...
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1391 19:26
اون دوتا مست چشات منو خوابم میکنه ذره ذره اون نگات داره آبم میکنه داره میمیره دلم واسه مخمل نگات همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات مثل یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام از یه دنیای دیگه قصه ها گفتی برام هنوز از هرم تنت داره می سوزه تنم از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت دل نا باور من جز...
-
تو بگو با دوری چه کنم ...؟!
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1391 17:54
-
لذت گناه...
دوشنبه 14 فروردینماه سال 1391 08:01
لذت گناه (فروغ فرخزاد) گنه کردم گناهی پر ز لذت در آغوشی که گرم و آتشین بود گنه کردم میان بازوانی که داغ و کینه جوی آهنین بود در آن خلوتگه آرام و خاموش نگه کردم به چشم پر ز رازش دلم در سینه بی تابانه لرزید ز خواهش های چشم پر نیازش در آن خلوتگه تاریک و خاموش پریشان در کنار او نشستم لبش بر روی لبهایم هوس می ریخت ز اندوه...
-
دلم برات تنگ شده...
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 17:52
دلم برات یه ذره شده من دارم می میرم ...
-
تو باور نکن...
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 08:46
لینک صوتی با صدای خسرو شکیبایی: اینجا بشنوید سلام! حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای...
-
دوری ....
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 19:47
حالا که از تو دورم بذار که حرف دلمو بیارم به زبونم بذار بگم که اگه من اون سر دنیا باشم اگه من شاد باشم یا که غمگین باشم اگه خنده رو لبام موج بزنه یا که اشک از گونه هام چکه کنه اگه در خواب باشم یا که بیدار باشم اگه تو جمع باشم یا که تنها باشم من فقط لحظه هارو به یاد تو میگذرونم اگه من شاد باشم دلیل شادیم تویی اگه غمگین...
-
آه...
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 18:57
بـَعضــے آه هـا را هـَرچـِقدر هم از تـه دل بــِکشـے سیـنه ات خـالـے نمـیشـود امروز سـینه مـَن پـُر از همان آه هـاست ... √ تاحالا بغض کردی...یه بغض واقعیــ؟ √ یه بغض که داره خفتـ میکنه ولی نمیترکه... √ هم تلخه هم شیرین...تلخیش واسه نترکیدنشه √ شیرینیش واسه بعد ترکیدنه که بهترین حسو بهت میده ...ولیـــ
-
دوستم داشته باش
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 18:51
دوستم داشته باش دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند دوستم داشته باش ، شهرها می لرزند برگها می سوزند ، یادها می گندند باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز آشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند دوستت خواهم داشت ، بیشتر از باران گرمتر...
-
سیزده بدر کجایی؟
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 08:32
سلام ... جان خوبی ؟ من هم ای بدک نیستم ، سر کارم می پلکیم خبر قابل عرضی نیست ، دلمون واستون تنگ شده ، دلتون واسمون تنگ شده ؟ راستی سیزده بدر کجا میرید؟ ای کاش می شد با هم میرفتیم بیرون از صبح تا دم غروب تو چه خبر ؟ مراقب خودت باش (قابل توجه اونایی که می خوان بدونن تو این نوشته های رمز دار چیه)
-
به خدا دوستت دارم...
جمعه 11 فروردینماه سال 1391 18:19
چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدونستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست
-
بیام...؟
جمعه 11 فروردینماه سال 1391 08:10
-
شب های بی تو...
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1391 18:43
برگرفته از سایت عاشقانه ها.آر پلکهایم را روی هم میگذارم و در صدای شب گم میشوم که پرست از هیاهوی بی کلام … از جیرجیرک پشت پنجره میگذرم و قدم میزنم میان برگ درختانی که هنوز تا رسیدن به تجربه ی خزان و سقوط زیبایشان در مرگ چند قدمی فاصله دارند صدای جاده مرا تا چشمهای خسته ی یک مسافر میبرد ، تا اندوه باران ی رفتن و...
-
یک پیشنهاد
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1391 08:18